مجموعه کامل آیات زیبا و جدید برای روز عرفه


آیات زیبا و جدید برای روز عرفه

اشعار جدید و زیبا در مورد روز عرفه و از خداوند طلب آمرزش و طلب بخشش کند

***

یاسر مسافر

عرفه از یار آمد چرا؟
اوه کجایی آقا

رمضان نشد و این عرفه هم نشد
پس من و تو کی و کجا برویم؟

همه منتظر ماه حسین هستند
انتظاری که با این عاشورا همراه است

زائران در عرفات هستند، اما من اینجا هستم
بین این مسجد و حرم کربلا

عرفه آمده است، یعنی آماده باش
با غم و اشک زهرا باشم

سینه های زن چقدر گزینه های ما محدود است
پرچم ها و پیراهن های عزا را آماده کنید

زیر دوش دیدم یکی به عرفات گفت
هر که تشنه کربلاست بسم الله

هر که دیوانه است بگو حسین برخیز
هر که می خواهد خدا را ملاقات کند با ما بیاید

******

علیرضا کازوآ

چه کسی کشتی زندگی را به سوی نجات هدایت خواهد کرد؟
دستهایمان را به سوی دعای عرفات دراز کنیم

موسی دنبال کدوم خزریان میگردی؟
گوشه چشمت ابری است پر از آب حیات

آرزوی موفقیت برای شهدایی که هنوز فوت نکرده اند
که از افراد مسن دل شکسته ترند

درد آنها درد ابوالفضل علی است
لب تشنه با تن بیمار شط فرات

همه این گلها فقط از جگر خونین آنهاست
این صلوات فقط از روح مجروح آنهاست

ای حسین بن علی عشق دعای عرفه است
عشقی که مرا از تاریکی بیرون آورد

تو مثل ابراهیم به کعبه پشت نکردی
با سر به منا رفتی تا رمی جمرات را پیدا کنی

تو با دست توحید به منا رفتی
دور بودن از شهربازی لات و منات

در همه اصول و اصول، در همه زیرشاخه ها
در تمام حج و جهاد، در تمام روزه ها و نمازها

ظاهر و باطن شما چیزی جز مظهر حقیقت نیست
که هم دین صفات است و هم آیینه ذات

مرحبا عجرک الله بزرگان
در دست تو جز نیزه حاجت و برات نیست

شعر محال من چیست که نذر تو باشد؟
جان شکست ناپذیر من چیست که به تو می گویم فدا شو؟

در کدام آهنگ عطر آن جاودانه است؟
چرا نمی توانند این کلمات را به شما بگویند؟

جبل الرحمه اینجاست، شما اینجا هستید
در پای این سفره که نور، سلام و برکت است

******

رحمان نوازنی

بعد از ظهر وقفی خوب، وقف آفتابی
توقفی عاشقانه در زیر آسمان آبی

عرفات در راه است تا کمک شما را ببیند
تا لحظه ای کنار صاحبش بنشیند

یک بعدازظهر عالی اهدایی، ای کاش می توانستم کمک شما باشم
تا صبح عید قربان برای آقا منا نذر می کنم

اینجا مثل یک گدای خیابانی نشسته بودم
میان این همه سفیدپوست با لباس روسی

می گویند عرفات امروز گدا است
بخشش در این روز یک سنت دیرینه است

بگذار دوباره کمی خودخواه باشم
بگذار چند ستاره در شب سرد بگذارم

گناهان من زیاد است، چه کسی می تواند آنها را بشمارد؟
برای من تصمیم بگیر که کشته نشوم بیچاره!

انگشت دنیا بر سرم است بیچاره گناهکارم
جوانی ما رفت، رفت، تو کرایه گناه منی

کمکم کن روی تشک بنشینم
زیر این آسمان بشینم

دیگر به چشمان من نگاه نکن، من هوس تو کرده ام
یک پر به من بده، دوباره حالت را خوب می کنم

دستم را بگیر تا کربلا بروم
می خواستم در نمازخانه شما گریه کنم

او اجازه داشت پیش ما نماز بخواند
کمی عرفات کربلا را گرامی بداریم

******

شعر روز عرفه

گلمرضا مگاساغ

لبی که در دل عرفات و منائم است
ما از هم جدا شدیم

لبی که از سر تا پا محو می شود خدای من
نمی دانم امروز کجا هستیم

پرواز در زین قفس تن ضعیفم
گاهی در جبل الرحمه و گاهی در مسجد حیفام

آن دره سوزان دل را ترک می کند
از هر سیرهرش دویست باغ گل نمایان است

همه رنگ های خدا را دارند
همه به زبان دوستشان صحبت می کنند

نماز ملی و نماز دسته جمعی
خودشان سفر کرده اند و در آغوش خدا هستند

این عرفات است یا روح من آنجاست
دو دریا دیده است

زمزمه هایی در پای جبل الرحمه به گوش می رسد
این زمزمه دل یوسف زهرا است

این سوز حسین است که دریای نجات است
می سوزد و برای عرفات دعا می کند

چه شبی بود و چه سحری بود دیشب
ما خبر نداشتیم و در وادی مشعر خبرهایی بود

فضای متفاوتی در مجلس زائران حاکم بود
این اشک های شب و حال و هوای شاد بود

هر دل سوخته تا سحر قوت و تب داشت
اما نمی توان گفت مهدی چه شبی داشته است

ای شاعران به شعر آمده اید
آیا نشانه ای از شیعه مفقود ندیدی؟

زوزه مهدی را در دل شب نشنیدی
در زاگلستان لاله نچیدی؟

آن مه گمشده تا سحر شمع تو بود
دیشب پسر فاطمه با تو بود

امروز به هر چادری سر بزنید و بپرسید
تا خود را در آینه ببینند

در هر چادر نگاه کنید و جستجو کنید
بگو یابین الحسن از دل درد خسته شده است

شاید منو چهره خوبی ببینی
از دوست خود بخواهید چهره او را ببیند

امروز که زائران به صحرا می روند
از خود جدا شده اند و در آغوش خدا هستند

همه با لب های بسته نماز می خوانند
یاد خدا را با نفس نفس زیاد کن

مرا پر از زمزمه و ناله کردند
کاروانی راه فاجعه را در پیش گرفته است

***شعر عرفه***

محمود کلافه است

فقیرتر از این احمق کیست؟
چه کسی در کویت آواره تر از من است؟

صاحب مکان کیست؟
هر جا که هستم در کنار محل

چه کسی به این مرد بی پناه کمک خواهد کرد؟
جز تو، ای بهترین دوست و عاشق

من به ذکر نام تو عادت دارم
مستم از جام شادی

اوه، اگر به من نگاه کنی
مستی کویت را به من برگردان

برات آوردم
توی سرچ پیداش کردم

او را از در بیرون انداختم
نازنین مولای من می خوانم

غبار روی کاروان را دیده ام
صدای زنگ کاروان را شنیده ام

من هم به کربلا می رسم
من به نینوا دعا می کنم

با حسین، زینب و عباس ا
باغ یاس او را همراهی خواهم کرد

دلبسته دعای اصغر هستم
من به دختر سه ساله اش وابسته ام

من با علی اکبر هستم و عهد دارم
من برای همیشه زیر پای مهدی هستم

روزی که بنده تو شدم، حورام
از صمیم قلب به شما قول می دهم