مجموعه کامل اشعار اردلان سرفراز



اشعار کوتاه اردلان سرفراز

گزیده ای از زیباترین شعرهای عاشقانه و زیبای اردلان سرفراز برای پروفایل، کپشن و استوری!

هر چه بلا کشیده ام، من از وفا کشیده ام

******

دلم تنگ است
دلم می سوزد از باغی که میسوزد
نه دیداری
نه بیداری
نه دستی از سر یاری
مرا آشفته می دارد
چنین آشفته بازاری…

******

آدم خیلی حقیره
بازیچه ی تقدیره
پل بین دو مرگه
مرگی که ناگزیره
حتی خود تولد
آغاز راه مرگه
حدیث عمر و آدم
حدیث باد و برگه

******

پای من خسته از این رفتن بود
قصه ام ، قصه ی دل کندن بود

دل به هر کس که سپردم دیدم
راهش افسوس، جدا از من بود

******

چشم من! بیا منو یاری بکن
گونه‌ هام خشکیده شد، کاری بکن!

******

ای آنکه به جز تو
هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست
جز یاد عزیزت، کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست…….

******

تو این تنهایی تلخ
من و یک عالمه یاد
نشسته روبرویم
کسی که رفته بر باد

******

سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی

شبی که شام آخر بود، به دست دوست خنجر بود
میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود

******

در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام
هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام

به گرد خویش گشته ام ، سوار این چرخ و فلک
بس است تکرار ملال ،‌ ز روزگار خسته ام

دلم نمی تپد چرا ، به شوق این همه صدا
من از عذاب کوه بغض ، به کوله بار خسته ام

همیشه من دویده ام ، به سوی مسلخ غبار
از آنکه گم نمی شوم در این غبار ، خسته ام

******

شعرهای عاشقانه و غمگین اردلان سرفراز

دستِ تو یاسِ نوازش
در سحرگاهِ بهاری
ای همه آرامش از تو
در سَر انگشتت چه داری؟

در کتابِ قصهء من
معنیِ هر دل سپردن
خود شکستن ، بود و مردن
در غمِ خود سوگواری

ای همدم ، ای مرهم
ای خطِ سرنوشتم
ای همدم ، ای مرهم
بی تو چه می نوشتم

من چه بودم نقشِ باطل
قایقی گم کرده ساحل
با هزاران زخم بر دل
از عزیزان یادگاری

بی نیاز از هر نیازی
بی خبر از حیله سازی
با گناهِ پاکبازی
باختم در هر قماری

من چه بودم شعلهء درد
قصهء خاکسترِ سرد
زخمیِ دنیایِ نامرد
قصهء چشم انتظاری

با منِ ویرانه از درد
دست تو اما چه ها کرد
ای که با معنایِ دیگر
عشق را آموزگاری

ای همدم ، ای مرهم
ای خطِ سرنوشتم
ای همدم ، ای مرهم
بی تو چه می نوشتم

******

تو این قمار کوتاه
نبرده هستی باختیم
تا خنده رو ببینیم
از گریه آینه ساختیم

******

ای که بی تو خودمو تک و تنها می‌بینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا می‌بینم

******

دردی که من میکشم
اگه کوهم میکشید
ذره ذره میتکید
قطره قطره میچکید…

******

ای که شعر تلخ چشمات
قصه ی غربت من بود

عینهو نفس کشیدن
دیدنت عادت من بود

میون دفتر شعرام
و تن سپید هر برگ

با همون خط قشنگت
تو نوشتی :”یا تو یا مرگ “

ای رفیق نیمه راهم
می دونم که تو نمـُردی

ولی وقتی رفتی انگار
پیش چشمام جون سپردی

گل ناز پرپرم ، ای همدرد
به نبودنت باید عادت کرد

******

شب من پنجره ای بی فردا
روز من قصه ی تنهایی ها
مانده بر خاک و اسیر ساحل
ماهی ام ، ماهی دور از دریا

پای من خسته از این رفتن بود
قصه ام ، قصه ی دل کندن بود
دل به هر کس که سپردم دیدم
راهش افسوس ، جدا از من بود

روح آواره ی من بعد از من
کولی در به در صحراهاست
می رود بی خبر از آخر راه
همچنان مثل همیشه تنهاست . . .

******

وقتی تو نیستی . قلبمو واسه کی تکرار بکنم؟
گلهای خواب آلوده رو . واسه کی بیدار بکنم؟
دست کبوترای عشق . واسه کی دونه بپاشه؟
مگه تن من میتونه بدون تو زنده باشه؟

******

می شکنم آینه رو تا دوباره
نخواد از گذشته ها حرف بزنه
آینه می شکنه هزار تیکه
می شه
اما باز تو هر تیکش عکس منه